Jungkook [part ۳]
حالم بد شد و افتادم زمین
جونگ کوک هم مو هام رو ول کرد
سوبین دوید سمتم . سوبین : ا/ت حالت خوبه ؟ آه جئون جونگ کوک
جونگ کوک : چته ؟ نکنه تو هم دوست داری.... سوبین : معلومه که نمیخوام . سوبین سعی کرد منو کول کنه و ببره اتاق بهداری مدرسه ولی یهو افتاد . جونگ کوک پوزخند زد و گفت : هه نمیتونی بلندش کنی :/ به من خَم شد و بقلم کرد .
جونگ کوک: این که خیلی سبکه ؛ ضعیف
" سوبین "
به حرفش توجه نکردم سوبین : بیا بریم
چند دقیقه گذشت
...........
" جونگ کوک "
از دختره خوشم اومد بود . قلبم تند تند میزد
از ی طرفم نگرانش بودم .
" ا/ت "
بیدار شدم و رفتم بیرون
جونگ کوک اومد دستم گرفت و دویدیم
رفتیم بغلم موتورش وایسادیم
ا/ت : هی جونگ کوک شی بازم .... جونگ کوک : نه خواستم بهت بگم که معذرت میخوام بابت امروز ا/ت : اوکی . کاریه که شده منم معذرت میخوام برای زدن
موتورت جونگ کوک : اشکال نداره
بالاخره باید ی روزی خراب میشد .
مایل به پارت بعدی ؟
جونگ کوک هم مو هام رو ول کرد
سوبین دوید سمتم . سوبین : ا/ت حالت خوبه ؟ آه جئون جونگ کوک
جونگ کوک : چته ؟ نکنه تو هم دوست داری.... سوبین : معلومه که نمیخوام . سوبین سعی کرد منو کول کنه و ببره اتاق بهداری مدرسه ولی یهو افتاد . جونگ کوک پوزخند زد و گفت : هه نمیتونی بلندش کنی :/ به من خَم شد و بقلم کرد .
جونگ کوک: این که خیلی سبکه ؛ ضعیف
" سوبین "
به حرفش توجه نکردم سوبین : بیا بریم
چند دقیقه گذشت
...........
" جونگ کوک "
از دختره خوشم اومد بود . قلبم تند تند میزد
از ی طرفم نگرانش بودم .
" ا/ت "
بیدار شدم و رفتم بیرون
جونگ کوک اومد دستم گرفت و دویدیم
رفتیم بغلم موتورش وایسادیم
ا/ت : هی جونگ کوک شی بازم .... جونگ کوک : نه خواستم بهت بگم که معذرت میخوام بابت امروز ا/ت : اوکی . کاریه که شده منم معذرت میخوام برای زدن
موتورت جونگ کوک : اشکال نداره
بالاخره باید ی روزی خراب میشد .
مایل به پارت بعدی ؟
۵۰.۰k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.